‫  ‫[حركت به سوي قم ] ‫يك شنبه، پنجم رمضان المبارك ‫....  ‫امروز روز حركت است، مشايعين به شهر رفتند و همراهان سفر مشغول بستن بارها شدند. هفت يدك ‫سركاري در جلو بوده و از اجزاء، چهارده كالسكه و درشكه در اين سفر همراه بود. حدود پانزده رأس قاطر ‫بار سايس خانه سركاري و مستخدمين را مي كشيدند. ‫اين بنده، اسدال ميرزا و نواب نصرال ميرزا در يك كالسكه نشستيم و نواب محمود ميرزا و نواب رضا قلي ‫ميرزا هم در يك درشكه نشسته، ساير اجزاء هم هريك به مركب هاي بي جان و جان دار خود سوار شده، ‫عازم گشتند. در عين حركت، فقرا ازدحامي داشتند. به هر يك عطايي فرمودند. و نيز به خدام حرم هم مبلغي ‫وافي دادند كه بين يك ديگر تقسيم نمايند. به عون الهي، به سلامتي حركت كرديم. ‫[ حسن آباد] ‫منزل امروز حسن آباد  است كه تا زاويه مقدسه شش فرسنگ مسافت دارد. از اين جا تا به قم، راه شوسه ‫است كه درين عهد همايون، حضرت مستطاب اشرف امين السلطان، وزير اعظم، باني آن شده اند، بسيار ‫خوب ساخته اند. اين راه بهتر از شوسه است كه از مشهد مقدس تا قوچان ساخته اند. طرف دست راست اين ‫راه تمام سبزه و باصفاست. يك فرسنگ و نيم راه كه آمديم، يك دسته سوار ديديم كه به طرف طهران مي ‫روند، معلوم شد كه اين سوارها از ايل شاهسون بغدادي هستند كه در صحاري شهر ساوه و آوه  منزل ‫دارند. اين زمان به جهت سان دادن و گرفتن جيره و مرسوم به طهران مي روند و گويا بعد مأمور فارس ‫شوند. سركرده ايشان، اكبرخان سرتيپ است. ‫و ما التزام نسپرده ايم كه در هرجا از هركس تملق كنيم. حقيقت گويي، از هرچيز بهتر است؛ اين سواراني كه ‫امروز ديديم، از وضع لباس و اسبان و طرز حركات و رفتار ايشان معلوم شد كه خيلي بي نظم هستند. ‫[قريه كاريزك ] ‫در سر دو فرسنگ و نيمي، قريه كاريزك نمايان شد. اين قريه متعلق به جناب مستطاب آقا ميرزا علي خان ‫امين الدوله رئيس دارالشوراي كبري و وزير وظايف و اوقاف و پست خانه هاست.

......

......

در بين راه، بعضي چادرها به نظر آمد كه تمام ايلات ترك شاهسون در آن جا هستند. آنچه معلوم شد كه دوازده ‫هزار خانوار مي باشند، هزار و دويست غلام مي دهند كه از ديوان مواجب مي گيرند. اين ايل اكنون ابوالجمع ‫عزيزالله خان صارم الملك است. از قرار معلوم گويا درست نمي تواند ازاين ايل نگاهداري نمايد و اين ايل در ‫زماني كه سپرده به مرحوم حاجي شهاب الملك.  نظام الدوله بوده اند بسيار طرف اعتنا مي شدند و از آنها ‫رعايت و حمايت به عمل مي آمد ولي اكنون به طورهاي ديگر شنيده مي شود كه بايد ننگاشت. ‫خلاصه، تا سه فرسخ از د ره و ماهور عبور كرديم و عصري به علي آباد رسيديم كه بايد شب در اين جا منزل ‫ ‫كنيم.