موسيقي ايل شاهسون ساوه (1)
موسيقي شاهسون ها يادآور حكايات و داستانهايي است كه در ايل اتفاق افتاده و بيشتر مربوط به حكومت عثماني است. موسيقي محلي ايل سون ساوه داراي 14 مقام و 25 داستان است.
مقام هاي موسيقي ايل سون ها مانند رديف دستگاه موسيقي ملي ايران است يعني يك مقام به شكل يك دستگاه ظاهر مي شود. مثلا مقام "رودباري" داراي آهنگي خاص است اما مي توان اشعاري مختلف را در آن مقام اجرا نمود.
داستان هايي كه عاشق هاي ايل سون مي خوانند اتفاقاتي است كه در گذشته هاي دور در تاريخ اين ايل اتفاق افتاده است. عاشق هاي ايل سون به اين داستان ها كه داراي مضامين حماسي- مذهبي، ادبي و اجتماعي بوده اند شكل مي داده اند. بعضي از اين داستان ها ماخذ و منشاء مذهبي داشته كه آنها را با صبغه عرفاني بيان كرده اند.
مجموعه 25 داستان كه عاشق ها مي خوانند سينه به سينه حفظ شده و در جايي مكتوب نيست و هيچ كس اقدام به ثبت و كتابت آنها ننموده لذا تاريخ وقوع آنها نامعلوم است. محل وقوع اين داستان ها بيشتر در سرزمين هاي حكومت عثماني مي باشد.
وجه مشترك داستان هاي ايل سون آن است كه اين داستان ها با عشق مجازي شروع شده و در نهايت به عشق حقيقي منتهي مي شوند و اكثر اشعاري كه عاشق ها مي خوانند داراي مفاهيم مذهبي و عرفاني است. گاهي نوع اشعار به صورت سؤال و جواب است يعني عاشقي شعري مي سروده و عاشق ديگر برايش جواب مي فرستاده است. اين نوع اشعار را در تركي " تاپ ماجا" مي گويند.اما اگر دو نفر عاشق روبروي هم بنشينند و شروع به خواندن كنند به طوري كه خلاقيت و نبوغ يكديگر را محك بزنند عاشقي يك بيت في البداهه مي سرايد و ديگري بايستي جواب وي را بدهدبدون آن كه وزن آهنگ به هم بخورد، به اين كار كه در حضور دو عاشق انجام مي گيرد " آچ ما " مي گويند. لازم به ذكر است در گذشته تمامي عاشق ها شاعراني بوده اند كه في البداهه شعر مي سروده اند. در اين دوره كمتر و بيشتر در سنين بالا اين كار صورت مي گيرد.
نقش اجتماعي عاشق هاي ايل سون
عاشق ها در ميان ايل، تنها نوازنده ي ساز نبوده اند بلكه خود به كشاورزي يا دام داري نيز اشتغال داشته و اكثرا رده مالك محسوب مي شده اند و تنها در جشن ها و يا مراسم خاصي كه مربوط به سنت و فرهنگ ايل سون است سازي به دست مي گرفتند و آواز سر مي دادند
نكته جالب توجه اينكه در گذشته- به غير از خوانين كه برخي ساكن شهر و از امكانات شهري برخوردار بودند- در ايل سون كسي سواد خواندن و نوشتن نداشت و اين عاشق ها بودند كه از طريق صوت بلند و رساي خود اصول دين و قوانين اسلام و همچنين درس اخلاق ، معرفت، انسانيت، دوستي ، محبت و عشق را در داستان هاي خود مي گفته و به نوعي به جوان ها تعليم مي دادند و به همين خاطر عاشق ها تجربه و ادراك قوي برخوردار بودند و اصطلاحا " سرد و گرم چشيده روزگار بودند".
وقتي عاشق ها به كهولت مي رسيدند و ديگر نمي توانستند سازي به دست گيرند و آوازي بخوانند مورد حمايت رئيس ايل قرار مي گرفتند. در گذشته به دليل نبودن جاده و ارتباط مابين روستاها در زمستان با اولين ريزش برف جاده ها بسته مي شد و ارتباط مناطق قطع مي گرديد. در اين موقع بزرگ ده ، مردم را جمع مي كرد و در شب هاي زمستان عاشق ها با ساز خود داستان سرايي مي كردند. عاشقها معمولا يك داستان را در ده شب ادامه مي دادند. اين امر نشان گر حافظه قوي در عاشق هاست چرا كه بايستي بيست و پنج داستان در ذهن حفظ نمايند. در حال حاضر تنها " عاشق سلطان نيازي" است كه 25 داستان را از حفظ دارد. در اين شب هاي زمستان عاشق ها به جوانان اصول دين را مي آموختند و داستان " خسته قاسم" را مي خواندند ; اصول دين بش دانه وار اولي توحيد...؛ در ميان اشعار خود از عاشق هايي كه در گذشته مي زيسته اند ياد مي كردند و هنرمندان سلف خود را گرامي مي داشتند.
امروزه اكثرا عاشق هاي جوان بيش از ده، دوازده داستان از حفظ نيستند و با آمدن سازهاي غربي و تسهيل در ارتباط جمعي تنها براي نواختن ريتم هاي شاد در جشن ها از عاشق هاي جوان استفاده مي گردد.
عاشق هاي ايل سون مرداني وارسته اند كه وابسته به طبيعت و علاقه مند به آن هستند. اكثرا علت و كيفيت عاشق شدن خود را چنين بيان مي دارند كه " شبي شاه مردان (علي"ع") به خواب آمد و ...
اكثر عاشق ها قبل از عاشق ها قبل از عاشق شدن بي سوادند و بعد به مرور باسواد شده اند. غالبا "عاشق شدن" ايشان بر اساس باورهاي مذهبي بوده البته تا حدودي اعتقادات و فرهنگ ايل سون هم در اين امر دخيل بوده است.